۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

داستان آخوند و تقلید و روزگار ما



حدود شصت سال پیش یک آخوند به روستائی رسید.
 با دیدن مسجد قدیمی آن روستا متوجه شد که مردم این روستا مسلمان هستند و با خوشحالی به نزد کدخدا رفت و اعلام کرد که میتواند پیش نماز آن روستا باشد.
 کدخدا که سالها بود نماز نخوانده بود و نماز جماعت را که اصولا در عمرش ندیده بود، با خودش فکر کرد که اگر به این مرد روحانی بگویم که من نماز بلد نیستم که خیلی زشت است، بنابراین بدون آنکه توضیحی بدهد، موافقت کرد.
همان شب او تمام اهالی را جمع کرد و برایشان موضوع آمدن پیش نماز را شرح داد و در آخر گفت که قواعد نماز را بلد نیست و پرسید چه کسی از میان شما این قواعد را میداند؟
نگاه های متعجب مردم جواب کدخدا بود.
 دست آخر یکی از پیرترین اهالی روستا گفت "تا آنجا که من میدانم برای مسلمان بودن لازم نیست خودت چیزی بلد باشی، کافیست هرکاری که پیش نماز کرد، ما هم تقلید کنیم"
با این راه حل، خیال همه اسوده شد و برای اقامه نماز به سمت مسجد قدیمی حرکت کردند.
مرد روحانی در جلوی صف ایستاد و همه مردم پشت سرش جمع شدند.
 آقا دستها را بیخ گوش گذاشت و زمزمه ای کرد، مردم هم دستها را بالا بردند و چون دقیقا نمیدانستند آقا چه گفته است، هرکدام پچ پچی کردند.
آقا دستها را پائین انداخت و بلند گفت الله اکبر، مردم هم ذوق زده از آنکه چیزی را فهمیدند فریاد زدند الله اکبر.
باز آقا زیر لب چیزی خواند، مردم هم زیر لب ناله میکرند.
آقا دستهایش را روی زانو گذاشت و چیزی گفت، مردم هم دستهایشان را روی زانو گذاشتند و ناله ای کردند، آقا دوباره سرپا شد و گفت الله اکبر، مردم هم سرپا شدند و فریاد زدند الله اکبر.
 آقا به خاک افتاد و چیزهائی زیرلب گفت، مردم هم روی خاک افتادند و هرکدام زیر لب چیزی را زمزمه کردند.
 اقا دو زانو نشست، مردم هم دو زانو نشستند.
در این هنگام  پای آقا در میان دو تخته چوب کف زمین گیر کرد و ایشان عربده زدند آآآآآآآآخ، مردم هم ذوق زده فریاد کشیدند آآآآآآآآآآخ.
 آخوند در حالی که تلاش میکرد خودش را از این وضعیت خلاص کند، خود را به چپ و راست می انداخت و با دستش تلاش میکرد که لای دو تخته چوب را باز کند، مردم هم خودشان را به چپ و راست خم میکردند و با دستانشان به کف زمین ضربه میزدند.
آخوند فریاد میکشید "خدایا به دادم برس" و مردم هم به دنبال او به درگاه خدا التماس میکردند.
آقا فریاد میکشید "ای انسانهای نفهم مگر کورید و وضعیت را نمیبینید؟"
مردم هم دنبال آقا همین عبارت را فریاد میزدند.
 آقا از درد به زمین چنگ میزد و از خدا یاری میخواست، مردم هم به زمین چنگ زدند و از خدا یاری خواستند.
باری بعد از سه چهار دقیقه، آقا توانست خود را خلاص کند و در حالیکه از درد به خود میپیچید، نگاهی به جمعیت کرد و از درد بی هوش شد.
جمعیت هم نگاهی به هم کردند و خود را روی زمین انداختند و آنقدر در آن حالت ماندند تا آخوند به هوش آمد.
آن مرد روحانی چون به این نتیجه رسید که به روستای اشتباهی آمده است، بدون توضیحی روستا را ترک کرد و رفت. اما از آن تاریخ تا امروز مراسم نماز جماعت در آن روستا برقرار است.
 البته مردم چون ذکرهای بین الله اکبرها را متوجه نشده بودند، آنها را نمیگویند، در عوض مراسم انتهای نماز را هرچه با شکوه تر برگزار میکنند و تا امروز دوازده کتاب در مورد فلسفه اعمال آخر نمازشان چاپ کرده اند.
البته انحرافات جزئی از اصول در آن روستا به وجود آمده و در حال حاضر آنها به بیست و دو فرقه تفکیک شده اند، برخی معتقدند برای چنگ زدن بر زمین، کفپوش باید از چوب باشد، برخی معتقدند، چنگ بر هرچیزی جایز است.
برخی معتقدند مدت بیهوشی بعد از نماز را هرچقدر بیشتر کنی به خدا نزدیکتر میشوی و برخی معتقدند مهم کیفیت بیهوشیست نه مدت آن.
 باری آنها در جزئیات متفاوتند ولی همه به یک کلیت معتقدند و آن این است که یک عده باید مرجع باشند و بقیه تقلید کنند.  
خدایا آنرا که عقل دادی چه ندادی؟
و آنرا که عقل ندادی چه دادی؟!!؟

۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه

سیاه بازی حکومتی با شرکت: احمدی نژاد در نقش طرفدار آزادی پوشش جوانان و آخوندهای بد معترض

این یک بازی سیاسی کهنه و نخ نما است که حکومت منفور، جنگ زرگری راه می اندازند و یکی میشود آدم خوبه و دیگری آدم بده تا بلکه با این ترفند عده ایی را بفریبند و محبوبیتی برای خود دست و پا کنند.
همه میدانند که این همه رسوایی که حکومت برای خود خرید برای بر سر کار آوردن احمدی نژاد بوده است، و حالا بعد از این رسوایی وجنایت بزرگ نمیآیند مرغ تخم طلایشان را هی و کیش کنند!

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

اگر کشتی های کاروان آزادی غزه به ایران میامدند!

اگر کاروانی از کشتی ها حامل فعالان مردمی مشابه همان کشتی هایی که توسط اسراییل بازداشت شد برای کمک به مردم ایران  می آمدند چه میشد؟


1- همه سرنشینان کشتی توسط سپاه بازداشت می­‌شدند.
2- در کشتی 2 تن مواد مخدر،1 تن مواد منفجره و نقشه حمله به تاسیسات اتمی ایران پیدا می­‌شد.
3- تعدادی از بازداشت شدگاه به روشهای مختلف از جمله خوردن واجبی، خوردن سالاد، طناب دار، رفتن زیر وانت و غیره خودکشی می­‌کردند.
4- بقیه بازداشت شدگان به تلاش برای براندازی نرم با اسم رمز آزادی اعتراف می­‌کردند.
5- همه بازداشت شدگان متهم به جاسوسی برای اسرائیل می­‌شدند.
6- تعدادی از متهمان اعتراف می­‌کردند که از "م.ح.م" و "م.ک" پول گرفته بودند که تحت پوشش جنبش "س" اقدام به تلقین تقلب در انتخابات به جوانان کنند.
7- دولتهای غربی اقدام ایران را گروگان­گیری سیاسی خوانده و هرگونه امکان معاوضه اسرا با تروریستها را غیر ممکن اعلام می­‌کردند.
8- متهمان به جاسوسی با زندانیان ایرانی خارج از کشور معاوضه می­‌شدند.
9- همه، همه چیز را فراموش می­‌کردند.
10- بیست­‌و­‌سی با گزارشی از سوء تغذیه گربه­‌های خیابانی فرانسه اقدام به افشاگری در مورد تقسیم ناعادلانه غذا در غرب می­‌کرد.



۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه

احمدی نژاد: قطعنامه شورای امنیت پشیزی ارزش ندارد = رنج مردم ایران و آینده فرزندان ایران پشیزی اهمیت ندارد

ققطعنامه شورای امنیت یک سند حقوقی و لازم الاجرا برای همه اعضاء سازمان ملل متحد است، حتی اگر کشوری با مفاد آن مخالف باشد باز هم ملزم به اجرای آن می باشند و در صورت تخطی ممکن است خود آن کشورمورد مجازات قرار بگیرد.
این قطعنامه ها مشمول مرور زمان نمی شوند حتی اگر رژیم ایران تغییر کند، قطعنامه ها به قوت خود باقی خواهند ماند و تنها راه رفع آنها، در دستور کار قرار گرفتن مجدد آنها در شورای امنیت و رای آوردن القاء بخشنامه است و این اتفاق بسیار دور از ذهن بنظر میرسد، و تحقق آن حتی در صورت تغییر رژیم ایران نیاز به فعالیت قوی دیپلماتیک و صرف وقت و هزینه بسیار دارد.
با هر کدام از این قطعنامه ها رابطه ایران با دنیای خارج بسیار محدود و تحت کنترل می شود و امکان پیشرفت ایران در تمام عرصه های علمی و صنعتی مخصوصا در بخش نفت و گاز و پتروشیمی را با اختلال جدی روبرو میشود و هزینه های جبران ناپذیری را به مردم نه فقط در این زمان بلکه در آینده و بر نسل های بعدی تحمیل خواهد کرد. در واقع اثرات اصلی این تحریمها در سالهای آینده که صنایع زیربنایی ایران فرسوده تر میشوند نمود بارزتری پیدا خواهد کرد.
اثر ویرانگر این قطعنامه ها بر روند پیشرفت و اقتصاد ایران بطور قطع از عواقب جنگ 8 ساله ایران و عراق بسیار وخیمتر خواهد بود.
اسم این تحریمها را هرچه که بگذاریم تنها کسانی که هدف قرار میگیرند مردم ایران هستند، این رژیم ابزار قدرت طلبی خود را با دور زدن محدودیت ها و صرف هزینه های هنگفت از جیب ملت ایران همانگونه که تا حالا فراهم کرده از این پس هم فراهم خواهد کرد، محدودیت های ناشی از قطعنامه صنایع ایران را در بخش زیر ساختی و بخش نفت وگاز و پتروشیمی هدف گرفته، که منجر به متوقف شدن نوسازی صنایع زیر ساختی ایران می شود و در آینده نچندان دور با فرسودگی صنایع زیرساختی مردم دچار فلاکتی غیر قابل وصف خواهند شد.